جدول جو
جدول جو

معنی قابک پا - جستجوی لغت در جدول جو

قابک پا
(بَ کِ)
غوزک پا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پابه پا
تصویر پابه پا
قدم به قدم، کنایه از برابر، کنایه از همراه
پابه پا بردن: دست کسی را گرفتن و او را با خود راه بردن
پابه پا کردن: این پا و آن پا کردن، کنایه از مسامحه کردن، کنایه از مردد بودن، درنگ کردن در کاری یا رفتن به طرفی، در علم حسابداری قرض و طلب خود را با دیگری برابر ساختن و طلب او را بابت طلب خود قبول کردن، تهاتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک پا
تصویر سبک پا
تندرو، چابک، چالاک، آنچه در جایی آرام نمی گیرد، گریزپا، سبک گام
فرهنگ فارسی عمید
(بُ)
تیزپا و تندرو، چالاک و ماهر در رقص:
با همه نیکویی سرود سرای
رودسازی به رقص چابک پای.
نظامی (هفت پیکر)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پابه پا
تصویر پابه پا
((بِ))
قدم به قدم، برابر، همراه
فرهنگ فارسی معین
جلد، تندرو، تیزپا، سبک پو، گریزپا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چابک، فرز، خوش یمن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازیاین بازی بیشتر در مناطق ییلاقی صورت می گیردو با
فرهنگ گویش مازندرانی